آیا ترامپ برمی گردد؟

چهار سال قبل ظهور ترامپ باعث شگفتی مردم جهان شد. حضور او در کاخ سفید به شکل معناداری باعث کمرنگ شدن ارزشهای دمکراتیک آمریکایی شد و اتفاقاتی در صحنه سیاسی آمریکا رخ داد که قبلا هرگز رخ نداده بود. دست کم تا زمان نگارش این نوشتار آخرین اتفاق، حمله به نهاد اصلی دمکراسی آمریکا یعنی کنگره آمریکا در قلب پایتخت بود. اما آیا ظهور ترامپ و اتفاق هایی که بعد از آن افتاد بر اساس شانس بود یا از منظر جامعه شناختی می شد پدیده ترامپیسم را پیش بینی کرد؟

به خواندن «آیا ترامپ برمی گردد؟» ادامه دهید

ناموس کشی و رفتار جمعی ما !

هر چند وقت یکبار خبری میشنویم از بقتل رسیدن دختری به دست پدر یا خواهری به دست برادر، بعد بی آنکه در اصل موضوع خیلی دقیق شویم، یکه میخوریم و نچ نچ کنان سرمان را تکان میدهیم و بعد تن به امواج خروشان فضای مجازی سپرده و با موجها بالا و پایین می پریم ! این تمام واکنش ما به این پدیده و معضلات اجتماعی مشابه است !

به خواندن «ناموس کشی و رفتار جمعی ما !» ادامه دهید

ذوب شدگی فرهنگی ناشی از مهاجرت

در عصر استعمار کهن استحاله فرهنگی یکی از مهمترین روشها برای پیشبرد اهداف راهبردی کشورهای استعمارگر در مستعمره های خود بود. چهره های خشن استعمارگرانی چون اسپانیا، پرتقال رفته رفته جای خود را به چهرهای متبسم استعمارگران انگلیسی داد که با نفوذ فرهنگی در جوامع سنتی دنیای قرن هفدهم و هجدهم سعی میکرند جای پای خود را مستحکم سازند. انگلیسی ها و فرانسوی ها دریافته بودند که اگر بتوان طبقه ای از نخبگان جامعه را جذب کرد و عنصر فرهنگ را در آنها ضعیف یا بنوعی منحرف و وابسته کرد، میتوان نفوذ فرهنگی خود را در جامعه بسط و گسترش داد و آنقدر این روند را ادامه داد و تکرار کرد که در طول چند نسل ارتشی از وابستگان فرهنگی در جوامع استثماری پدید آید ! به خواندن «ذوب شدگی فرهنگی ناشی از مهاجرت» ادامه دهید

یا با اونا یا با ما !

جامعه امروز ایران دچار فضای پلاریزه و کاملا دوقطبی شده است بطوری که تصور میشود تمام افراد جامعه یا با حکومت هستند یا بر حکومت ! در چنین فضایی معمولا جامعه به سمت تندروی در هر دو سوی داستان پیش میرود. از طرفی خانمی در تلوزیون به خود جرات میدهد بگوید هر کسی معترض است جمع کند از مملکت برود بیرون از طرف دیگر شرکت کنندگان در مراسم ترحیم سرنشینان هواپیمای اکراینی به خواندن «یا با اونا یا با ما !» ادامه دهید

مهاجرت و سکوت تحمیلی

همیشه در کوران حوادث سیاسی سالهای اخیر نظیر دی ماه نود و شش و یا حوادث پاییز سال نود و هشت، یک دیوار ضخیم از سو تفاهم در بین ایرانیان مقیم خارج و ایرانیان مقیم داخل بوجود آمده است. بسیاری از عزیزان داخل ایران اعتقاد دارند وقتی یک مهاجر از ایران رفت دیگر خیلی نمیتواند درباره ایران اظهار نظر کند! او باید برود و در جامعه مقصد خود را حل کند. یاد ایران هم اگر افتاد، به یاد بدبختی مردم داخل ایران بیفتد و نهایتا در یک کلام با عام جامعه همدردی کند. ولاغیر !

به خواندن «مهاجرت و سکوت تحمیلی» ادامه دهید

اسیدپاشهای اینترنتی، تروریستهای کامنتی

مقاله ای که میخوانید از صفحه ویرگول اسماعیل اصلانی است

اپیزود اول

در طول 4 یا 5 سال گذشته، هفته‌ای نبوده که در آن اتفاق خاصی رخ نداده باشد. هر بار که اتفاقی می‌افتد، شاهد حجم زیاد مطلب اعتراضی و از سر خشم در شبکه‌های اجتماعی هستیم. امثال من در این موارد همیشه محکوم به فحش خوردن هستیم. چرا این دوستان خشمگین گمان می‌کنند همیشه حق با آنان است و با کوچکترین رخدادی همه باید با آن‌ها هم صدا شوند! این دوستان عزیز که تمایل عجیبی به هم صدا کردن دیگران با خود دارند، کوچکترین نظر مخالف یا حتی انتقاد ملایم را بر نمی‌تابند.

به خواندن «اسیدپاشهای اینترنتی، تروریستهای کامنتی» ادامه دهید

جامعه شناسی خشونت

موسسه نظر سنجی گالوپ اخیرا در خصوص میزان خشم و اضطراب و نگرانی در بین مردم جهان، آماری منتشر کرده است که ایران از بین یکصد و چهل کشور موجود در لیست مقام پنجم را به خود اختصاص داده. این آمار به این معنی است که میزان خشم و اضطراب در بین ایرانیان بسیار بیشتر از اکثر ملتهاست. روزانه بسیاری از این دست آمارها را در اخبار میشنویم بدون آنکه در آن دقیق شویم و یا اساسا فکر کنیم متدولوژی یا روش شناسی آن چگونه است به عنوان مثال بر اساس داده های آماری چطور تشخیص میدهند که مثلا در نیجریه سطح خشونت بالاتر از ایران است یا به خواندن «جامعه شناسی خشونت» ادامه دهید

مهاجران خوشبخت

میتوان تعریف خوشبختی را احساس رضایت از وضعیت موجود دانست و یا احساس امنیت و رضایت احتمالی از آینده ای که همچنان در انتظار آمدنش هستیم اما این تعریف هر چه باشد، خوشبختی در نهایت فقط نوعی احساس رضایت از زندگی است. در واقع مهم نیست واقعیت امر چه باشد مهم احساسی است که فرد از کنش و واکنش با دنیای اطراف بدست می آورد. هر چه این احساس بهتر باشد فرد خوشبخت تر قلمداد میشود. به خواندن «مهاجران خوشبخت» ادامه دهید

مهاجرت هدف یا وسیله

حرکت مردم به معنی کوچ دائم از جایی به جای دیگر در غالب دسته جات و یا به تنهایی، پدیده ای بسیار کهن در سراسر دنیاست. این روزها انقلاب انفورماتیک و انفجار اطلاعات همزمان با پیشرفت تکنولوژی جابجایی میان قاره ای باعث شده مردم یک نقطه از کره زمین به راحتی بتوانند از کیفیت و چگونگی به خواندن «مهاجرت هدف یا وسیله» ادامه دهید

آسیب شناسی جامعه ایرانی

در صد سال‌ اخير بیشتر كساني‌ كه‌ درباره‌ مشكلات‌ جامعه‌ سخن‌ گفته‌ و مطالعه‌ كرده‌اند، معمولا مجموعه‌ علل‌ و عواملي‌ را كه‌ باعث‌ اين‌ همه‌ مشكلات‌ علمي‌ و مسائل‌ نظري‌ براي‌ جامعه‌ شده‌ است‌ و بيچارگي‌ و بدبختي‌ جامعه‌ ما را فراهم آورده را در سه‌ محور به خواندن «آسیب شناسی جامعه ایرانی» ادامه دهید

خاطرات یک مهاجر حقیقی

وقتی از ایران خارج می شدم با خودم گفتم می روم؛ می بینم، می سنجم. اگر شد می مانم و اگر نه بر می گردم. فکر می کنم خیلی ها هم با همین فکر از ایران بیرون رفته اند. در واقع این فکر کمک می کند که از شدت حجم واقعه ی پیش رو بکاهید و به شکل یک تجربه ی برگشت پذیر بهش نگاه کنی چون مغز ادم از چیزهای برگشت پذیر کمتر می ترسد.

به خواندن «خاطرات یک مهاجر حقیقی» ادامه دهید

پروفایل چیست؟

پروفایل عبارت است از مجموعه‌ای از اطلاعات، نماده تصاویر و نشانه‌هایی که معرف هویت فردی و اجتماعی یک انسان است.

هدف از ارائه پروفایل دسته‌بندی ویژگی‌های شخصی از قبیل جنس، سن ، تحصیلات و نیز جایگاه اجتماعی فرد است. بر این اساس احتمالا پروفایل یک مرد ۴۰ ساله با تحصیلات پایین و یک دختر ۱۶ ساله دبیرستانی و یک دانشجوی رشته علوم انسانی با هم تفاوتهای جدی باید داشته باشد.

حال اگر همگی تصویر یک شخصیت کارتونی یا یک گربه را در قسمت تصویر بار گزاری کنند و نام خود را نیز با علائم عجیب و غریب معرفی کنند، مخاطب چه فهمی از هویت آنان خواهد داشت؟

آیا تفاوتی بین سن، تحصیلات و جنسیت آنها وجود ندارد؟ این روزها شاهد تشتت بالا و گسیختگی زیاد در ارائه هویت افراد از خودشان در شبکه های اجتماعی هستیم . افراد به چند دلیل نام خود را به علایم نا مشخص و نا مفهوم تعریف میکنند، یکی از ان دلایل عدم رضایت از نامشان است. دلیل دوم نوع شغل یا فعالیتشان است که یا با شأن شان هماهنگ نیست و یا با درونشان و سوم پنهان کردن عمدی هویتشان به دلیل تخطی آنها از هنجارهای معمول است. قابل درک نیست که دانشجویان محترم از علائمی به جز نام و نام خانوادگی در پروفایل خود استفاده می کنند، البته یک دلیل میتواند ارتباطات آنها با سایر اقشاری باشد که مورد اعتماد آنها نیست و یا نمی خواهند هویتشان برای آن افراد نمایان شود.
حال سوال این است چرا فرد باید به عضویت گروهها و یا کانال های در بیاید که مورد وثوقش نیست و به این روش خود را پنهان کند.
نکته دیگر اینکه برخی از زنان تحصیلکرده تصاویری از خود بارگذاری میکنند که مربوط به محیط شخصی است و نه شخصیت اجتماعی آنها.
آیا میشود همانگونه که یک خانم در جشن عروسی لباس میپوشد در پروفایل خود عمل کند؟
این گونه فکر کردن و عمل کردن تنها ناشی از ضعف اعتقادات مذهبی نیست بلکه نشانه ناهنجاری های اجتماعی و غفلت از مهارتهای زندگی در اجتماع است.
یک انسان بهنجار کسی نیست که در عزا و عروسی و دانشگاه و پارک و جنگل و کوه و استخر یک پوشش و یا رفتار واحد داشته باشد بلکه توجه به موقعیت اجتماعی و رعایت هنجارها و ارزشهای جامعه در هر مکان و موقعیت نشانه بهنجار بودن فرد است.

حجم بالای آرایش صورت در خیابان، با پوشیدن ساپورت در دانشگاه و حرف زدن با موبایل در کلاس به اندازه شادی کردن در مراسم ختم یک متوفی نابهنجار است.
علوم انسانی باید بیشتر مراقب ناهنجاریها باشد.

طاهره جعفری

توهین به انسانیت

در جامعه‌ای زیست می کنیم که هر کس خود را خاص می داند و ۹۰ درصد جامعه را بی شعور و بی فرهنگ خطاب می کند شعور چیزیست که هیچ انسانی خود را از بابت کم داشتنش ملامت نمی کند! به خواندن «توهین به انسانیت» ادامه دهید

انگلیسی ممنوع !

پدیده خروج ایرانیان از ایران در آستانه چهل سالگی انقلاب سال پنجاه هفت همچنان به قوت خویش باقی است و تقریبا بطور متناوب ایرانیان به دلایل مختلفی از جمله اقتصادی،سیاسی و فرهنگی، همچنان و بطور روزمره مهاجرت میکنند. مهاجرت به هر دلیلی که باشد، تلاشی است مضاعف برای داشتن زندگی و آینده ای بهتر. به خواندن «انگلیسی ممنوع !» ادامه دهید

مراحل شش گانه مهاجرت

1) در ماههای اول وقتی شخص وارد محیط و شرایط جدید می شود و تجربه های جدید کسب میکند، با خوش بینی و امیدواری و یک نگاه جذاب زندگی را آغاز میکند و با توجه به احترامی که دیگران برای یک شخص تازه وارد و مبتدی قائل هستند، احساس پیروزی و مورد توجه قرار گرفتن دارد.
2) در این مرحله شخص کوشش می کند که وارد مسائل اصلی و اساسی شود. مسائل مربوط به فرهنگ پذیری و همانند سازی با محیط، شروع کار و یا تحصیل خود، خانواده، همسر و یا فرزندان در این مرحله انجام می گیرد.
3) فرد خیلی اشتیاق دارد که خود را یک شهروند کشور مقصد بداند و حتی روابط خود را با خانواده و اطرافیان ایرانی کم می کند و فرهنگ ایرانی خود را به حاشیه می راند، به عنوان مثال در جملات خود از کلمات و یا عبارات غیر فارسی استفاده می کند( بصورت عمدی نه از روی عادت).
4) شخص در این مرحله فکر می کند اصالتا اهل کشور مقصد شده و حتی فرهنگ، اعتقادات، اخلاق و رفتار جامعه ایرانی را نقد می کند.
5) در این مرحله از مهاجرت، افراد متوجه می شوند که در این جامعه جدید پذیرفته نشده اند و برخلاف تصورشان، غریبه و خارجی هستند. ظاهر، لهجه، نوع پوشش، و از همه مهمتر فرهنگ ایشان با جامعه مقصد متفاوت است. در واقع متوجه می شوند که هنوز یک غریبه هستند و باقی خواهند ماند و مردم آن جامعه از روی ادب به این تفاوت ها احترام می گذارند.
6) در این مرحله شخص به اصل و فرهنگ و آداب خود بر میگردد او متوجه میشود که در بهترین حالت یک شهروند ایرانی الاصل هست و باقی خواهد ماند و حتی ممکن است از هر ایرانی، ایرانی تر شوند.

با اقتباس از گفته های دکتر فرهنگ هلاکویی

تبعیض رسانه ای

نگاهی به رسانه ها و تبعیض

همه ما امروزه در انحصار رسانه ها هستیم و انحصار طلبی رسانه ها سبب آن شده است که بسیاری از حقوق افراد در جامعه نادیده گرفته شود و به نوعی دیگر ما شاهد تبعیض رسانه ای در جامعه هستیم.
امروزه هر رسانه ای که دارای ایده و تفکراتی همچون قدرت بیان ، قدرت سرمایه و قدرت ‌نفوذ و از همه به خواندن «تبعیض رسانه ای» ادامه دهید

تعصب ایرانی استرالیایی

در تعریف تعصب گفته شده تعصب یک باور یا رفتار است که با حرارت بی‌چون و چرا، برای تمام اهداف با موضوعات مختلف، انجام می شود. تعریف دقیقتر و موجزتری فیلسوف جرج سانتایانا از تعصب ارائه کرده. او تعصب را اینچنین تعریف کرده‌است: به خواندن «تعصب ایرانی استرالیایی» ادامه دهید

خودکشی

خبر شنیدن خودکشی اغلب آدم هایی که می شناسیم در وهله اول باورنکردنی است. خیلی ها اصلا نشان نمی دهند یا اعلام نمی کنند که چه در سرشان می گذرد. خودکشی یک امر خیلی شخصی و خصوصی به خواندن «خودکشی» ادامه دهید

آیا تغییر سخت تر میشود ؟

آدم‌، ساخته‌های خود را بیشتر می‌پسندد. نوشته‌های خود را خواندنی‌تر می‌داند و نظریاتِ خود را منطقی‌تر ارزیابی می‌کند. انسان برای دسترنج خود ارزش قائل است و هر چه بیشتر برای دستاورد خود، وقت و هزینه به خواندن «آیا تغییر سخت تر میشود ؟» ادامه دهید

آقازاده در زبان فارسی گامی به گذشته

زبان، تجلی‌گاه تنش‌ها و ستیز‌های اجتماعی است. آمیز حکومت دین‌محور و سودجویی سرمایه‌دارانه‌ی بی‌لگام در طول چهار دهه سلطه‌گری به این تنش‌ها در حوزه‌ی معنایی به خواندن «آقازاده در زبان فارسی گامی به گذشته» ادامه دهید

چرا پول توسعه نمی آورد

آيين‌ها ، هيئت‌ها، گروه‌هاي اجتماعي، اقوام ، نژادها و جنسيت همه اين ها انواع سرمايه هستند.
بعضی افراد سرمایه را در درآمد و پول خلاصه می‌کنند ، در حالی که سرمايه فقط پول نيست و اين يك برداشت نادرست است.
به خواندن «چرا پول توسعه نمی آورد» ادامه دهید

کنشگری آنلاین کنشگری کم هزینه

 

سرمایه داری توانسته است انسان را به موجود مصرف کننده صرف ، تقلیل دهد، موجودی که هویت و هستی خود را نه از طریق تفکر در خویشتن و جهانی که در آن زیست می کند بلکه از طریق مصرف مداوم کالاهایی که هر روز با شکل و ظواهر فریبنده عرضه می شود ، به خواندن «کنشگری آنلاین کنشگری کم هزینه» ادامه دهید

شهروند (استرالیا)کیست

انسان همواره کوشیده جهانی بسازد با  آمال و آرزوها ی زیبا ، جهانشهری کم عیب با مردمی خوشبخت.اما‌‌ هر چه تاریخ ورق خورده و تقویم عوض شده این امید بیش‌تر به گل نشسته و بشریت مایوس از تمام تاریخ گذشته و روزهای آینده ، گویا منتظر و گوش به زنگ به خواندن «شهروند (استرالیا)کیست» ادامه دهید

چهل ساله های امروز !

 

در روزگاری نه چندان دور، چهل پنجاه سالگی، سن قرار
و آرام بود. چهل پنجاه ساله جزو بزرگان فامیل و خانواده بود. برای خودش احترام و برو و بیایی داشت. زندگیش کاملا تثبیت شده بود و امنیتی داشت و ثباتی..!

به خواندن «چهل ساله های امروز !» ادامه دهید

بیایید قدرت را از میلیاردرها بازپس بگیریم!

این وضعیت سیاره ما در سال 2018 است: پس از جنگ ها، انقلابات و نشست های بین المللی یکصد سال گذشته ما در جهانی زندگی می کنیم که یک اقلیتی بسیار کوچک با ثروتی باورنکردنی، بطور گسترده و نامتناسب سلطه خود را بر زندگی سیاسی و اقتصادی جامعه جهانی اعمال می کند. به خواندن «بیایید قدرت را از میلیاردرها بازپس بگیریم!» ادامه دهید

انرژی مثبت / منفی / نقدی بر فیلم راز

سال 2006 بود که زمزمه فیلم مستند راز (The Secret) در جامعه پیچید. ابتدا جدی گرفته نشد اما بفاصله کمتر از چند ماه آن  قدرفراگیر شد که رانندگان تاکسی در پشت چراغ قرمز در خیابان به ارسال انرژی به کائنات مشغول بودند. تب تبلیغاتی «قانون جذب» همه را واداشته بود که روح و روان خود را همچون کانالی در معرض انرژی کائنات قرار دهند تا با عبور انرژی! از آن به تمامی خواسته ها و آرزوهای خود برسند.

شعار فیلم این بود

به خواندن «انرژی مثبت / منفی / نقدی بر فیلم راز» ادامه دهید

پرسشگرانه

نقدی بر زندگی انسان در جوامع سرمایه داری مدرن

این روزها کمتر پیش می آید سوالی در ذهن افراد ایجاد شود. انسانها بدون سوال و پرسشگری به این جهان می آیند زندگی کرده و میروند. آن عده هم که از قبل سوالی ذهنشان را درگیر کرده،  جواب مطلق و مطمئنی در آستین دارند. به خواندن «پرسشگرانه» ادامه دهید

️پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی

روزانه فقط در تلگرام بیش از 3 میلیون مطلب منتشر می شود. جالب است بدانید در ساعت 4 صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود می رسد نیز 25 هزار مطلب نشر می یابد. به خواندن «️پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی» ادامه دهید

سندروم مهاجرین

 در بین بخش زیادی از مهاجرین مخصوصا تازه واردها که شاید کمتر در فضای مجازی قابل درک باشد نگرشی بیمارگونه وجود دارد و آن اینکه:

به خواندن «سندروم مهاجرین» ادامه دهید

درباره قتل آتنا اصلانی

مردم نادان و مریض جمع شدن تا شاهد اعدام #قاتل_آتنا باشند و حال خوبی از دیدن اعدام پیدا می کنند. با سوت و کف و فریاد و هیجان، تو گویی به به خواندن «درباره قتل آتنا اصلانی» ادامه دهید

چهار بحران درمقابل تمدن ایران !!

من معتقدم نه جمهوری اسلامی و نه دولت، نه ایرانی‌هام و نه کشور، بلکه تمدن ایران با چهار بحران جدی روبه‌روست که من نامش را بحران‌های تمدنی گذاشته‌ام. به خواندن «چهار بحران درمقابل تمدن ایران !!» ادامه دهید

ما یا حکومت، کدام مسئولیم؟

این روزها با وقوع زلزله بازار فحش دادن به حکومت ایران داغ و داغ تر شده. همه از دولت و حکومت توقع دارند که در همه امور از ساختمان سازی و خودروسازی تا فرهنگ و اقتصاد و .. به خواندن «ما یا حکومت، کدام مسئولیم؟» ادامه دهید

برتری طلبی یا هدف مندی؟

در جامعه ای زندگی میکنیم که از صبح که بیدار میشویم تا شب که به رختخواب میرویم سعی داریم خود را بزرگتر، برتر و بهتر از آنچه که در عالم واقع هستیم نشان دهیم. مهمانوازی بیش از اندازه در جهت فخر فروشی، بزرگنمایی نکات مثبت و موفقیتها،جعل و انکار گذشته، مخفی کردن عیوب تا حتی یک مریضی ساده، مخفی کاری، چشم و هم چشمی، خودسانسوری و گاهی مخفی کردن بستگانی که فکر میکنیم شاید باعث آبروریزی باشند یا عکسهای آنها، آرایش کردن زیاد، عملهای جراحی، سرک کشیدن در زندگی مردم برای جمع آوری اطلاعات بدون افشا هرگونه اطلاعات شخصی و دهها نمونه دیگر. همه و همه در جهت اثبات این ادعا هست که من برتر و بهتر و موفق تر از بقیه هستم. حالا تصور کنید تمام جامعه مدام با یکدیگر در مسابقه «من از تو بهترم» باشند!

آیدین جواهریان

جامعه ایرانی استرالیا

مشاهدات یک مهاجر از جامعه ایرانی مقیم کشور استرالیا

سیدنی شهر بزرگی است، مهاجران زیادی از سراسر جهان در سیدنی زندگی میکنند و هر روز هم بر تعدادشان اضافه میشود. برای دریافتن تنوع فرهنگی حیرت‌انگیزی که در اینجا حاکم است، نیازی به مراجعه به آمارهای رسمی نیست. کافی است به خواندن «جامعه ایرانی استرالیا» ادامه دهید

«آسیب‌شناسی چَکشی»

چند روزی است که مقاله‌ای با امضای «دکتر علی محمد ایزدی» به نقل از کتاب «چرا عقب مانده‌ایم؟» در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. این مقاله تا کنون تنها در شبکهء «تلگرام» بیش از ۱ میلیون خواننده داشته و به سرعت به تعداد خوانندگان آن افزوده می‌شود. موضوع مقاله نقل خاطره‌ای از نویسنده از سفرش به کشور دانمارک است که در انتهای آن یک نتیجه‌گیری «جامعه‌شناختی» در مورد علت «پیشرفت» غربی‌ها و «عقب‌ماندگی» ایرانیان نیز ارائه شده است.

به خواندن ««آسیب‌شناسی چَکشی»» ادامه دهید

ﻣﺮاﺣﻞ ﺫﻫﻨﻲ ﻳﺎ ﺭﻭاﻧﻲ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻳﺎ ﺷوک ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ

ﻣﺮاﺣﻞ ﺫﻫﻨﻲ ﻳﺎ ﺭﻭاﻧﻲ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ stages of immigration و ﻳﺎ ﺷوک ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻧﺎﺷﻲ اﺯ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ culture shock ﭘﺪﻳﺪﻩ اﻳﻲ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ اﻓﺮاﺩﻱ ﻛﻪ اﺯ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺮاﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻛﺸﻮﺭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ اﺗﻔﺎﻕ ﻣﻴﺎﻓﺘﺪ. به خواندن «ﻣﺮاﺣﻞ ﺫﻫﻨﻲ ﻳﺎ ﺭﻭاﻧﻲ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻳﺎ ﺷوک ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ» ادامه دهید

رابطه سیاه نمایی و مهاجرت

روز به روز بر شدت سیاه نمایی از اوضاع ایران افزده میشود، کافی است سری به شبکه های اجتماعی بزنیم  تا ببینیم چطور بصورت سیستماتیک جک و و عکس و پست های مختلف در دامن زدن به این حجم سیاه نمایی تولید میشوند. نه اینکه اوضاع سیاه نباشد، که هست خیلی هم هست اما نه مطلقا.  طیف زیادی از رنگهای دیگر هم هستند و سیاهی هم هست به قدر سهم خودش که این روزها سهم بزرگی است.  اما بنظر درک بسیاری از مردم در درون مرزهای ایران از اوضاع اقتصادی،سیاسی و فرهنگی دنیا کاملا مغشوش و غلط هست. و اساسا تصور اینکه در مقام مقایسه با سایر کشورها اوضاع در ایران چقدر سیاه هست یا سفید ممکن هست خیلی درست نباشد. علت آنکه به دلیل ارزش پایین پاسپورت ایرانی و همچنین هزینه بالای سفر، عملا برای بخش های وسیعی از جامعه امکان مسافرت به کشورهای غربی فراهم نیست و لاجرم دنیا را از زاویه بشقابهای ماهواره یا شبکه های اجتماعی نگاه میکنند.
به عنوان مثال عموما تعریف مردم ایران درباره مفاهیمی چون آزادی، احترام به عقاید دیگران، دمکراسی، و… با آنچه در غرب وجود دارد متفاوت هست. مردم بر این باورند که در غرب هر کسی هر چه دلش بخواهد میتواند میگوید و نه تنها مورد تعقیب قضایی قرار نمیگیرد بلکه پیوسته از او تشکر و قدردانی نیز میشود و همه همیشه با لبخند به عقاید یکدیگر احترام میگذارند.
بخش زیادی از این تعریف حداکثری مردم ایران از غرب بنظرم بر عهده رسانه هایی بوده و هست که واقعیت را به شکل دروغ و یا ناقص تحویل مردم داده اند و یا حداقل واقعیت را دچار بزرگنمایی یا کوچکنمایی کرده اند.
از این جهت توقع مردم از خود و حکومت مدام زیاد و زیادتر شده است. این توقع زمانی مهمتر میشود که مردم مدام در حال مقایسه شرایط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی خود با کشورهای غربی هستند که تماما دارای تاریخ جغرافیا و فرهنگ متفاوتی از ایران هستند.
اتفاقی که در پایان کار رخ میدهد اما خیلی وحشتناک هست. توقع سرسام آور و حداکثری از حکومت و مسئولین و هل دادن تمام مشکلات به سمت آنها بی آنکه باور کنیم ما خود سهم عمده ای در پیشرفت جامعه داریم . ساده ترین کار سیاسی جلوه دادن تمام مشکلات جامعه هست و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت های خودمان و انداختن آنها به گردن حکومت. مثلا تمام مردم در آلوده کردن محیط زیست و ریختن آشغال در طبیعت نقش دارند اما همزمان همه از زباله های رها شده در طبیعت ناراحت هستند و مسئولیت این مشکل را بر عهده حکومت میدانند و فکر میکنند اگر حکومت عوض شود هر چقدر هم که در جنگل و کوه آشغال بریزند، حکومت جدید نسبت به جمع آوری آن اقدام میکند چون حکومت جدید ذاتا خوب هست و حکومت فعلی ذاتا بد. در این مورد احتمالا ایران را با آلمان و ژاپن مقایسه میکنند و از اینکه در آنجا هیچ زباله ای در طبیعت به حال خود رها نشده، میگویند و در عین حال به انتقاد از ایران و حکومت سیاسی آن میپردازند. این انتقادها در غالب طنز زرد و جوکها و دابسمشهای فراوان روزانه در شبکه های اجتماعی نظیر تلگرام و اینستاگرام به طرز جانبدارانه ای تولید و پخش میشود.

این حجم از سیاه نمایی و افسردگی ناشی از آن ناخودآگاه باعث بروز مهاجرت های بی برنامه براساس چشم و همچشمی میشود. مهاجر قصه ما بدون داشتن اطلاعات کافی و صرفا بر اساس شرایط اخذ ویزا دارد تصمیم به خروج از ایران میگیرد اما این نوع مهاجرت فی النفسه از سر استیصال و همراه با تصورات غلط از فرهنگ و اقتصاد دنیای غرب هست. نکته دیگر آنکه مهاجر قصه ما هرگز تفاوت زیادی بین استرالیا، کانادا، آمریکا و اروپا نمیبیند و از نظر او همه آنها کاملا مساوی و برابر و در منتهای رفاه و آزادی و… هستند. چون رسانه های غربی فارسی زبان بر روی تفاوت ها فکوس ندارند. بیشتر تکیه آنها بر انتشار اخبار بد و ناامیدکننده از ایران است که در عین حال هرگز هیچ راه حلی برایشان وجود ندارد!

اتفاق دیگری که این حجم از سیاه نمایی باعث آن میشود تهی شدن مردم از عزت نفس، اعتماد بنفس و غرور ملی است. این تصور که در خارج از مرزها همه چیز خوب هست و در ایران همه چیز بد ناخودآگاه فرد را متقاعد میکند که در طول زندگی بدبخت و بیچاره بوده و باید کم ادعا و مطیع باشد و به سهروند درجه دو بودن رضایت بدهد
فرد بدون آنکه خود متوجه باشد اعتماد بنفس خود را از دست میدهد و حس ناچاری و ضعیف بودن میکند. حس میکند که هرگز کاری از دستش برنمی آمده

و همچنان کاری از عهده او بر نمی آید مگر غر زدن سیستماتیک، سیاسی جلوه دادن همه چیز، و انداختن مسئولیت همه مشکلات جامعه به گردن حکومت!
ساده ترین راه کار سریع و شانه خالی کردن از کلیه مسئولیتهای اجتماعی.

انگشت اتهام فقط و فقط روبروی حکومت هست و افراد جامعه هرگز نه مسئولیتی در قبال مشکلات دارند و نه توان تاثیر گذاشتن بر شرایط و حل مشکلات را. تنها کار بدون هزینه بازنشر پستهای زرد و سیاه نمایی از شرایط موجود است. بطوری که همگان حس خودقربانی پنداری داشته باشند. زمانی که این حس در آنها به اندازه کافی تقویت شد ناخودآگاه دنبال جلاد و نجات دهنده میگردند. جلاد میشود سیستم سیاسی جامعه و نجات دهنده میشود مهاجرت. اما براستی این حجم فقر تئوری برای مهاجرت و سردرگمی چقدر باعث رنجش افراد از مهاجرت شده است و چند نفر از مهاحرین را گرفتار دور تسلسل و باطل مقایسه کشور خود با کشور مبدا کرده ؟ حتما همه ما در اطراف خود اینچنین مهاجرینی را دیده ایم

آیدین جواهریان

شهروند غرب نیستید، چون تاثیرگذار نیستید

پس می‌توان دو نفس داشت، دقیق خلاف آنچه لارنس عربستان گفته است، همزمان در دو جهان فرهنگی زندگی کرد و شهروند حقیقی دو سرزمین بود، اما پیداست که این نمی‌تواند یک قاعده باشد چنا‌نکه میلیون‌ها میلیون مهاجری که با عبور از دریاها و مرزها، جهان امروز ما را شکل داده‌اند، شرایط دیگری را تجربه می‌کنند، حتی اگر گمان رود که جا پای محکمی در سرزمین تازه پیدا کرده‌اند. جهانبگلو مثال تکه‌ی چوب شناور را می‌آورد. نگاه او به مهاجرت در روزگار ما آن ‌قدر منفی‌ست که آن را به مثابه‌‌‌ی قربانی شدن انسان می‌داند. مساله این است که چگونه می‌توان توازنی میان هستی پیشین خود با این جهان و فرهنگ جدید برقرار ساخت. منِ مهاجر چه نقشی در این جهان دارم و آیا امکان آن وجود دارد که شهروند حقیقی آن بشوم و نه به قولی شهروند صوری؟
گفت‌وگوی ما با رامین جهانبگلو را می‌‌خوانید، نویسنده‌ی فیلسوف که خود مهاجر است و ساکن تورنتو کانادا
به خواندن «شهروند غرب نیستید، چون تاثیرگذار نیستید» ادامه دهید

ایرانیان و ترس از آینده مبهم

مدت هاست در هر جمع و گروهی این سوال طرح می شود که:
چرا در ایران اختلاس زیاد است؟
تهمت فراوان است ؟
به خواندن «ایرانیان و ترس از آینده مبهم» ادامه دهید

(قهرمان / فیلسوف (نما

عصر تضادهای ایدئولوژیک با فروپاشی شوروی سابق و پایان جنگ سرد رسما به اتمام رسید و وحشت جنگ اتمی جای خود را به مناسبات هر چه بیشتر مالی بین کشور ها بخشید. دنیا تبدیل شد به دنیای اقتصاد. به خواندن «(قهرمان / فیلسوف (نما» ادامه دهید